مجموعه انیمیشن Kung Fu Panda با نام فارسی «پاندای کونگ فو کار» یکی از بهترین و خاطرهانگیزترین مجموعههای انیمیشنی تاریخ محسوب میشود. اکنون در سال ۲۰۲۴ پس از وقفهای ۸ ساله، قسمت چهارم این مجموعه هم ساخته شده است.
در سال ۲۰۰۸، اولین قسمت «پاندای کونگ فو کار» اکران شد. قسمت اول به کارگردانی مارک آزبرن و جان استیونسون، تبدیل به یکی از کلیشهشکنترین آثار زمان خود و یکی از جذابترین انیمیشنهای هزاره جدید شد. داستان خاص یک پاندای چاق، که آرزوی تبدیل شدن به یک افسانه و قهرمان کونگ فو را در ذهن خود محبوس نگه میداشت و به دلیل شرایط جسمانی و محیطیاش از حرکت به سمت رویایش دست برداشته بود. اما ناگهان تقدیر او را به راه کونگ فو آورد و «پو» فرصت رسیدن به آرزوی چندین سالهاش را غنیمت شمرد. بدون هیچ تردیدی، «پو» یکی از ماندگارترین شخصیتهای انیمیشنی تاریخ سینما محسوب میشود. پاندایی دوست داشتنی، که تمام عواطف مخاطب خود را برای همذات پنداری، به کار میگیرد.
پس از موفقیت چشمگیر و همه جانبه «پاندای کونگ فو کار» – در باکس آفیس با فروش فراتر از ۶۰۰ میلیون دلاری خود غوغا کرد و از نظر منتقدان هم اثری قابل تحسین واقع شد که در اسکار و گلدن گلوب هم به عنوان نامزد بهترین انیمیشن سال معرفی شد- سازندگان به سراغ ساخت قسمت دوم این مجموعه رفتند. در قسمت دوم، جنیفر یو نلسون کارگردانی این انیمیشن را برعهده گرفت و موفق شد یکی از خاصترین انیمیشنها را ارائه دهد. در این قسمت، که گیرمو دل توروی بزرگ هم به عنوان مشاور همکاری داشت، داستان به شکلی تاثیرگذار به گذشته «پو» پرداخت. اتمسفر «پاندای کونگ فو کار ۲»، اتمسفر خاصی بود که فضایی نسبتا دارک و همراه با وحشت را در دل خود گنجانده بود.
موفقیتها، در قسمت دوم هم ادامه داشت و این انیمیشن حتی به فروشی فراتر از قسمت اول دست یافت و در بین نامزدهای بهترین انیمیشن اسکار هم جا پیدا کرد. بنابراین سازندگان به سراغ ساخت قسمت سوم رفتند تا به نوعی یک سهگانه را تکمیل کنند. قسمت سوم اگرچه از خیلی جهات نسبت به ۲ قسمت ابتدایی افت داشت، اما کماکان اثری جذاب، سرگرم کننده و قابل قبول بود که به موضوع خانواده پرداخت. قسمت سوم میتوانست نقطه پایان این سهگانه باشد و چیزی وجود نداشت که برای بیننده طرح مسئله کند. (در حالی که در قسمت اول و دوم، به وضوح ساخت قسمت بعدی قابل انتظار و قابل دفاع بود.) با این حال، استودیوی انیمیشن سازی دریم ورکس، همانند کمپانیهای امروزی، برای کسب درآمد بیشتر و گسترش این فرنچایز، پس از ۸ سال دست به ساخت دنباله آن زد. دنبالهای که ظاهرا غیر ضروری میآمد. در ادامه به نقد و بررسی این اثر خواهم پرداخت.
همان طور که در مقدمه ذکر کردم؛ هر ۳ قسمت اول، به دلیل همپوشانیهایی که با یکدیگر داشتند در بسیاری از پیرنگها و خرده پیرنگها مکمل یکدیگر بودند و هر قسمت، ساخت قسمت دیگر را توجیه میکرد. مثلا در نسخه اصلی سال ۲۰۰۸، بینندگان علاوه بر اینکه خواهان تماشای ادامه ماجراجوییهای این پاندای دوست داشتنی بودند؛ کنجکاو بودند تا درباره گذشته پو اطلاعاتی کسب کنند چرا که در قسمت اول، نسبت پو با «بابا شله پز» سوال برانگیز بود. به همین مناسبت داستان قسمت دوم به گذشته و بچگی پو مرتبط بود.
همچنین پس از تماشای قسمت دوم، علاوه بر آن صحنه پس از تیتراژ که بیننده را مشتاق تماشای قسمت سوم کرد، بینندگان دوست داشتند تا دلیل انتخاب پو به عنوان «جنگجوی اژدها» بیشتر موشکافی شود و این اتفاق در قسمت سوم و ماجراهای استاد اوگوی افتاد.
اما قسمت سوم، تکمیل کننده سهگانه «پاندای کونگ فو کار» بود و سازندگان، اثر را به گونهای به پایان رسانده بودند که گویا با پایان این فرنچایز روبهرو هستیم. بنابراین تا سالها، بینندگان انتظار ساخت قسمتهای بعدی را نداشتند. اما این اتفاق افتاد و مایک میچل سکان کارگردانی قسمت چهارم را برعهده گرفت.
داستان «پاندای کونگ فو کار ۴» به وقایع پس از قسمت سوم میپردازد. جایی که پو طبق گفته استاد اوگوی، به عنوان رهبر معنوی درّه صلح انتخاب شد. حالا او باید یک جنگجوی اژدهای جدید تربیت کند. در همین حال یک ساحره آفتاب پرست- که قابلیت تبدیل خودش به هر شکل دیگری را دارد- قصد دارد تا قلمروش را گستردهتر کند و دره صلح را هم در نور ببیند.
در ابتدای «پاندای کونگ فو کار ۴» با تایلانگ روبهرو میشویم و هر چقدر داستان پیش میرود متوجه میشویم که با اثری روبهرو هستیم که شبیه به Doctor Strange 2 مارول است! در واقع در سینمای امروزی، مولتیورس و جمع کردن کاراکترها در یک فیلم واحد، بسیار مورد استفاده قرار میگیرد و سازندگان در این قسمت سعی داشتهاند تا از چنین چیزی استفاده کنند. البته استفاده آنها از این کاراکترها انتظارات به مراتب بیشتری را در طول فیلم به وجود میآورد که متاسفانه اکثرا بی حاصل باقی ماند!
در «پاندای کونگ فو کار ۴» پنج آتشین حضور ندارند! نبود این کاراکترها واضحا به پیشبرد داستان و محبوبیت اثر لطمه میزند. اما اگر سازندگان اندکی فرصت طلب بودند میتوانستند از همین نقطه ضعف یک نقطه قوت بسازند و همین موضوع را تبدیل به یک نقطه تمایز با آثار قبل کنند. در حقیقت بخشی از ران تایم ۳ قسمت پیشین، در اختیار گروه پنج آتشین بود و حالا با نبود آنها، این زمان خالی شده و سازندگان میتوانستند از آن برای شخصیت پردازی بیشتر و بهتر ۲ کاراکتر جدید خود (ژِن: روباه / آفتاب پرست: ویلن) استفاده کنند اما در کمال تعجب شخصیت پردازیهای این ۲ کاراکتر، به پاشنه آشیل و بزرگترین ضعف این قسمت تبدیل شده است!
ویلن فیلم، آفتاب پرست است که قابلیت تبدیل شدن به اشکال گوناگون را دارد. چنین ویلنی فرصتی را فراهم کرده تا کامئوهایی از شخصیتهای گوناگون قسمتهای پیشین ببینیم. ایدهی شخصیتی با توانایی تغییر ظاهر و گرفتن ظاهر فردی دیگر، ایده جدیدی نیست و بارها در آثار گوناگون (از جمله در فیلم ماندگار ترمیناتور ۲) تکرار شده است. اما چنین ایدهای در این فرنچایز استفاده نشده بود و بینندگان انتظار تماشای اتفاقات جذابی را داشتند که متاسفانه همان طور که گفتم، این انتظارات برآورده نشد. در حقیقت از قدرت و پتانسیل همین ویلنِ ناقص هم به درستی استفاده نشد و به نظرم حضور چنین ویلنی در این قسمت (با توجه به اینکه قرار است دنبالههای بعدی هم ساخته شود) زود بود و باعث شد زمینهچینیهای لازم برای این اتفاق رخ ندهد و این پتانسیل هدر رود! در واقع تا نیمه فیلم، این ویلن غائب است و صرفا موقعی وارد فیلم میشود (به جز سکانس ابتدایی این شخصیت) که پو در حال نبرد با اوست! چنین چیزی برای یک ویلن اتفاق بسیار بدی است! در نسخههای قبل، به لطف فلش بک هم که شده، ما شاهد پیشینه ویلنها و انگیزههایشان برای تبدیل شدن به ویلن بودیم. اما در این اثر، هیچ انگیزه و حتی بهانه قابل قبولی برای پذیرش این ویلن وجود ندارد! ویلنی که شخصیت پردازی بسیار ضعیفش، در دیالوگهایش بیش از پیش عیان میشود! قطع به یقین، شخصیت آفتاب پرست، ضعیفترین کاراکتر ویلن مجموعه فیلم پاندای کونگ فو کار است و حتی در رتبهای پایینتر از «ژنرال کایلِ قسمت سوم» میایستد!
پس از اینکه استاد اوگوی در قسمت سوم، عصای سحر آمیزش را به پو هدیه داد و او را به عنوان رهبر معنوی درّه صلح انتخاب کرد؛ چالش پو جدایی از مقام جنگجوی اژدها و پیدا کردن جانشنیی برای خود است. در طی این قسمت قرار است تا پو برای خود جانشینی انتخاب کند. به دنبال همین موضوع کاراکتر جدیدی به نام ژِن وارد میشود که روباهی فریبکار است که قصد دزدیدن عصای سحرآمیز استاد اوگوی را دارد. از همان ابتدا مشخص است که سازندگان نسبت به این شخصیت حسّ نزدیکی دارند. ژِن خیلی ساده و بدون سر و صدا وارد کاخ یشم میشود و با پو درگیر میشود و پس از نبردی پایاپای نهایتا پو او را به زندان میاندازد. سپس ژِن موفق میشود پو را قانع کند تا به شهری بروند که آفتاب پرست در آنجا حضور دارد.
هشدار اسپویل
با اینکه در فلش بک و در دیالوگها اشاره میشود که ژِن، دختری از طبقه فقیر جامعه بوده که بی پناه و بی سرپرست در یک جامعه کثیف رها شده، و این پیشینه سعی در شخصیت پردازیِ او و سمپاتیک کردنش برای مخاطب دارد اما در عمل چنین چیزی آن جور که باید و شاید اتفاق نمیافتد. به همین دلیل سازندگان، خشت اول را کج بنا مینهند. در ادامه با یک پیچش داستانی، متوجه میشویم که ژِن از همان ابتدا طبق نقشه آفتاب پرست (که سرپرست و استاد او محسوب میشود) گام برداشته و کل هدفش از این سفر، گرفتن عصای جادویی از پاندا و سپردن آن به آفتاب پرست است. چنین پیچشی علاوه بر اینکه باعث ایجاد هیجان در داستان میشود، دلیل حضور ناگهانی او در کاخ یشم و آشناییاش با پو را هم توجیه میکند. همچنین این پیچش با ذات این کاراکتر (روباه) همخوانی دارد. همه چیز تا اینجا درست است تا اینکه میبینیم به یکباره در یک صحنه، نظر ژِن به کلی عوض میشود و قصد دارد تا پو را نجات دهد! این موضوع به هیچ وجه در پرداخت شخصیت و روابط آنها در فیلمنامه، در نیامده است و باعث میشود اقدامات او برای بیننده غیرقابل قبول باشد. اگر سازندگان قصد داشتند با این اتفاق، تاثیر مهربانی و قلب صاف پو بر روی ژِن را به نمایش بگذارند میبایست قوس شخصیتی ژِن را به شکلی درست اجرا میکردند که متاسفانه این اتفاق رخ نداد و قوس شخصیتی ژِن به شدت ظاهری و سطحی است. اما نکته غیر قابل قبول دیگر، این است که در پایان اثر، پو ژِن را به عنوان جنگجوی اژدها معرفی میکند! چنین انتخابی به این شکل و با این عجله، باعث میشود پایان بندی اثر زیر سوال برود و آینده این فرنچایز در هالهای از ابهام قرار بگیرد!
پایان اسپویل
نکته عجیب این قسمت، در حاشیه بودن کاراکتر استاد شی فو است. استاد شی فو در این انیمیشن فقط حضور دارد تا کمی نصیحت کند و در بقیه صحنهها هم از جدیّت او به عنوان کمدی استفاده میشود! اگر چنین رویکردی برای استاد اوگوی در انیمیشن اول جواب داده است؛ مشخصا این ایده برای استاد شیفو در قسمت چهارم جواب نمیدهد چرا که بینندگان با او آشنا هستند و انتظار نقش کاریزماتیکتر و پرررنگتری را از او دارند!
یکی از ضعفهای پاندای کونگ فو کار ۴ نداشتن مضمون مشخص و ناتوانی در ارائه محتوایی منسجم است. یکی از نقاط قوتِ سه اثر پیشین، مضمون بوده است. قسمت اول به “خودباوری” تاکید داشت. قسمت دوم به “رودررویی با گذشته و فراموشی آن” پرداخت. قسمت سوم هم اگرچه نتوانست همانند قسمت اول و دوم در زیرمتن خود درخشان ظاهر شود ولی به مفهوم “خانواده و تیم بودن” اشاره داشت. اما در قسمت چهارم علیرغم اینکه جملات قابل تامل به فراوانی یافت میشود اما محتوای منسجمی برای ارائه وجود ندارد. آیا استاد اوگوی تنها به دلیل گفتن جملات قصار استاد اوگوی شد؟!
برخلاف اینکه شخصیت پردازی در قسمتهای قبل یک نقطه قوت و عامل موفقیت محسوب میشد، در این قسمت تبدیل به پاشنه آشیل شده و بیشترین ضربه ممکن را به این اثر و آینده این فرنچایز زده است! اما به جنبههای دیگر میپردازم:
اکشن و جلوه بصری فرنچایز پاندای کونگ فو کار همواره در کیفیتی بالا قرار داشته است. «پاندای کونگ فو کار ۴» هم از این قاعده مستثنی نیست. صحنههای اکشن به شکل سرگرم کنندهای طراحی شدهاند. همچنین شهر جونیپر -که شهر تبهکاران محسوب میشود- به خوبی ساخته شده و خصوصا آن کافه نامتعادلِ ساحلی بسیار جذاب در آمده است.
بخش لاینفک و برجسته آثار «پاندای کونگ فو کار» کمدی آن بوده است. از آنجایی که خود کاراکتر پو یک شخصیت بامزه و بذله گو است، این فرنچایز همواره از عنصر کمدی به بهترین شکل بهره برده است. در «پاندای کونگ فو کار ۴» هم عنصر کمدی نقش مهم و پررنگی ایفا میکند و کمدی این قسمت را میتوان یکی از بزگترین نقاط قوت آن دانست چرا که شوخیها اکثرا روی بیننده اثر میکند و موقعیتهای جذابی خلق میشود.
یکی از نکات قابل بحث هر انیمیشنی، صداپیشگی آن است. فرنچایز «پاندای کونگ فو کار» صداپیشگان مطرحی از جمله جک بلک، آنجلینا جولی، داستین هافمن، جکی چان، برایان کرانستون، جی کی سیمونز، گری اولدمن و … را داشته است که این اسامی علاوه بر صداپیشگی خوب، نقش تبلیغاتی هم برای این آثار داشتهاند. در این قسمت هم جک بلک صداپیشگی پاندای کونگ فوکار را برعهده دارد و داستین هافمن در صداپیشگی استاد شی فو کارش را به بهترین شکل انجام میدهد. وایولا دیویس هم در این قسمت به تیم قدرتمند صداپیشگان اضافه شده است و نقش آفتاب پرست را ایفا میکند. بنابراین از منظر صداپیشگی «پاندای کونگ فو کار ۴» همانند ۳ اثر قبلی قدرتمند است. اما از آنجایی که مقوله فیلم سینمایی با انیمیشن فرق میکند، خوب است که به دوبله فارسی اثر هم بپردازیم چرا که تماشای یک انیمیشن با دوبله فارسی خوب میتواند لذتی دوچندان داشته باشد. دوبله «گلوری» که در سال ۲۰۰۸ و برای «پاندای کونگ فو کار ۱» ارائه شد دوبلهای فوقالعاده بود که احتمالا همگی آن را به خاطر داریم. موسسات مختلفی در ایران، قسمت چهارم را به فارسی دوبله کردهاند. اگر دوست دارید که این انیمیشن را با صدای همان دوبلورهای خاطره انگیز قسمت اول و دوم (به گویندگی حامد عزیزی) بشنوید باید منتظر بمانید تا دوبله موسسه کوالیما بیاید. اما در بین دوبلههای موجود، دوبله فیلیمو (استودیو آواژه) به گویندگی علی باقرلی، دیانوش آصف وزیری و عاطفه حقیقت به مدیریت اشکان صادقی دوبله خوب و قابل قبولی است.
موسیقی متن «پاندای کونگ فو کار ۴» برعهده هانس زیمر بزرگ و استیو مازارو است. ساخت موسیقی متن هر ۳ قسمت پیشین این فرنچایز هم برعهده هانس زیمر بوده است. زیمر موفق شده است موسیقی متن بسیار خوبی برای این فرنچایز بسازد و موسیقی او متناسب با فضای هر سکانس، تمهای مختلفی به مخاطب ارائه میکنند. همچنین موسیقی متن زیمر متناسب با جغرافیای اثر، حالوهوای شرق آسیایی دارد که باعث تمایز و جذابیت آن میشود.
در پایان باید گفت انیمیشن «پاندای کونگ فو کار ۴» دنبالهای غیر ضروری است که در بحث شخصیت پردازی و شخصیتهای جدید الورود ضربه خورده است. اما کماکان با اثری مفرّح، بامزه و جذاب طرف هستیم که توانایی سرگرم کردن مخاطب را دارد. اگرچه «پاندای کونگ فو کار ۴» از قسمت اول و دوم به مراتب ضعیفتر است و نتوانسته محتوا-مضمونی ارائه دهد، اما میتوان با انتظارات پایین آن را دید و سرگرم شد.