نقد و بررسی فیلم Lost in Starlight | در پروسه خلق عشق

«هیچ چیز آزاردهنده‌تر و تحمل‌ناپذیرتر از این نیست که آدم به خاطر یک اتفاق نابود شود، اتفاقی که می‌توانست نیفتد» (از کتاب نازنین نوشته فئودور داستایفسکی)

ساخت انیمیشن اگرچه سختی‌های کار خود را دارد اما از یک منظر دست کارگردان را برای خلق یک اثر هنری باز می‌گذارد و آن چیز به تصویر کشیدن خیال است. جهان هنری یک جهان خیالین است، جهانی توام با واقعیت و رویا. خلق المان رویا در سینما کار دشواری است زیرا ابزارهایی که کارگردان در دست دارد واقعی هستند و او باید بتواند با استفاده از این ابزارهای واقعی، رویایی خلق کند تا جهان خیالین خود را برپا کند. این امر در ساخت انیمیشن آسان‌تر است زیرا ابزارهای کارگردان همانند یک تابلوی نقاشی فرصت خلق رویا را به او می‌دهد و پروسه خلق هنر از مسیر هموارتری طی می‌شود. نقد فیلم Lost in Starlight که یک انیمیشن کره‌ای ساخت نتفلیکس است، این فرصت را در اختیار ما قرار می‌دهد تا چگونگی خلق المان رویا را در سینما به بوته نقد بگذاریم.

انیمیشن Lost in Starlight را از دو منظر می‌توان مورد بررسی قرار داد؛ ۱- ساختن رابطه میان دو کاراکتر اصلی که سنگ‌بنای فیلم روی آن استوار شده است. ۲- ساختن مکانی تخیلی در سال ۲۰۵۰ که داستان فیلم در آن روایت می‌شود. رابطه میان دو کاراکتر اصلی (جو نان یونگ و جی) اگرچه مبتذل و پیش پا افتاده آغاز می‌شود اما پروسه‌ای که طی می‌کند فوق‌العاده برگزار می‌شود. برخورد دو کاراکتر با یکدیگر و افتادن وسایل «جو» و عشقی که جرقه آن در دل «جی» زده می‌شود، ساده‌انگارانه است اما این شروع بد یک مسیر رویایی را در انتظار دارد. کارگردان فیلم (آقای هان جین وون) که سابقه نویسندگی فیلم Parasite را در کارنامه دارد، تلاش کرده که پروسه خلق عشق میان دو کاراکتر داستانش را قدم به قدم پیش ببرد تا عشقی قابل باور را به مخاطب هدیه کند. همه المان‌های این رابطه درست، اندازه و در جای خود قرار دارد. عشقی که در دل «جی» جرقه می‌زند، در هر مرحله دیدار با «جو» شعله‌ورتر می‌شود تا در نهایت معشوق را در دام عاشق می‌اندازد. رویاپردازی ذهنی «جی» و مرور صحبت‌های انجام شده در خلوت «جو» نیز این پروسه را هموارتر می‌کند. فاصله‌ای که «جو» سعی دارد نسبت به «جی» حفظ کند، بعد از هر دیدار کم‌تر و کم‌تر می‌شود تا در نهایت عاشق و معشوق را به هم می‌رساند اما این پایان ماجرا نیست.

نقد و بررسی فیلم Lost in Starlight | در پروسه خلق عشق - گیمفا

داستان فیلم بعد از وصال نیز به‌درستی روایت می‌شود. کارگردان حد نزدیکی دو کاراکتر را حفظ می‌کند. این نزدیکی به‌قدری است که نه حس میان دو کاراکتر و باور شکل گرفته در مخاطب را از بین ببرد و نه آن را مبتذل کند. شغلی که فیلم برای دو کاراکترش در نظر گرفته نیز جالب است؛ یک خانم فضانورد و یک آقای موسیقی‌دان. تضادی که میان علم و هنر و یا عقل و دل برقرار می‌شود نیز جاذبه این رابطه را افزایش می‌دهد. حتی رویاها و کابوس‌های «جو» در کنار «جی» رنگ واقعیت به خود می‌گیرد و فقدان مادر و تلاش او برای رسیدن به هدفش (سفر به مریخ) را برای مخاطب معنی می‌کند. هرچند که عشق آسان نمود اول اما مشکلات بر سر راه قرار می‌گیرند. اختلافاتی که نه‌تنها لطمه‌ای به رابطه میان دو کاراکتر و باور مخاطب نمی‌زند بلکه تبدیل به المانی می‌شود که باز هم این عشق را قوی‌تر کند. به جرات می‌توان گفت رابطه‌ای که در انیمیشن Lost in Starlight شکل می‌گیرد یکی از بهترین رابطه‌پردازی‌ها در کل تاریخ سینمای کره جنوبی است.

موضوع مهم‌تری که در نقد فیلم Lost in Starlight نیاز به بررسی دارد، ساختن مکانی است که داستان در آن روایت می‌شود. این امر که در زیرنویس فیلم، سال ۲۰۵۰ عنوان شود، مخاطب را به ۲۵ سال بعد وارد نمی‌کند بلکه او را به این سال پرتاب می‌کند. برای آن‌که اتفاقات پیرامون کاراکترها  باورپذیر شود، کارگردان باید بتواند جهان داستان خود را برپا کند. زمانی که پیشرفت تخیلی تکنولوژی به تصویر کشیده می‌شود، تمامی المان‌های آن باید ساخته و پرداخته شوند، در غیر این صورت با هپروتی مواجه می‌شویم که مخاطب را به‌شدت پس می‌زند. همان‌طور که در مقدمه نقد اشاره شد، دنیای هنر، دنیای خیال است اما به‌شرطی که این دنیای خیالین ساخته شود تا بیننده آن را باور کند. متاسفانه کارگردان هرچقدر که در ساختن رابطه میان کاراکترها موفق عمل کرده، در ساختن جهان داستان ناموفق است. «جو» دغدغه سفر به مریخ دارد و برای انجام آن تمام تلاش خود را به‌ کار بسته است اما زمانی که رابطه کاراکتر با مکان داستان برقرار نمی‌شود، هیچ‌گونه سمپاتی میان مخاطب و «جی» شکل نمی‌گیرد و دغدغه‌های او، دغدغه بیننده نمی‌شود و اجازه تجربه کردن داستان را از مخاطب می‌گیرد. رویاهای «جو» در کنار «جی» شکل می‌گیرد اما زمانی که این رویا منجر به حل یک مسئله علمی می‌شود، ذوق و هیجان او باعث خوشحالی مخاطب نمی‌شود زیرا ارتباطی بین بیننده و جهان داستان برقرار نشده است.

نقد و بررسی فیلم Lost in Starlight | در پروسه خلق عشق - گیمفا

پروسه شکل‌گیری رابطه میان این دو کاراکتر را از لحاظ زمانی و مکانی بردارید و به زمان حال و هر نقطه‌ای در جهان ببرید، آیا خللی در روایت داستان اتفاق می‌افتد؟ بنابراین مکان در این فیلم عملا هیچ نقشی ایفا نمی‌کند و همین امر باعث می‌شود زمانی که داستان به‌صورت مجزا هر کدام از این شخصیت‌ها را به تصویر می‌کشد، فیلم خسته‌کننده شود و از ریتم بیفتد. این موضوع در پایان داستان به اوج خود می‌رسد. دو تعلیق جداگانه در فیلمنامه کاشته می‌شود اما زمان اجرا اثری از آن‌ها دیده نمی‌شود. «جی» پس از مدت‌ها به صحنه موسیقی بازگشته و هیجانش برای اجرای برنامه‌، تعلیقی در ذهن او به وجود می‌آورد اما این تعلیق محدود به کاراکتر است و به حس مخاطب ورود پیدا نمی‌کند زیرا در این لحظات «جو» در کنار او نیست. در واقع «جی» فقط در کنار «جو» شخصیت پیدا می‌کند. همین امر در خصوص «جو» نیز صدق می‌کند. حضور او در مریخ داستان را به جهان دیگری پرتاب می‌کند که اگر از جهان اصلی داستان مبهم‌تر نباشد قطعا از آن کمتر نیست. نمایش یک کره خاکی و مریخ‌نوردی که در آن حرکت می‌کند، هرگز فضا نمی‌سازد. کارگردان باید المان‌هایی در اختیار مخاطب قرار دهد که نه مریخ واقعی بلکه مریخ خیالین او را باور کند. این عدم شکل‌گیری مکان باعث می‌شود نسبت کاراکتر با جهان داستانی فیلم برای مخاطب گنگ و غیر قابل باور شود. حال فرض کنید که قهرمان داستان در این جهانِ شکل نگرفته، رویا و کابوس هم می‌بیند و باز مخاطب به دنیای دیگری پرتاب می‌شود که تحمل دیدن آن کار سخت و دشواری است. در واقع جهان داستانی انیمیشن Lost in Starlight یک هزارتوی گنگ و مبهم است که علاوه بر کاراکترهای داستان، ذهن مخاطب نیز در مسیرهای آن گم می‌شود. بنابراین تعلیق نجات یافتن «جو» نیز در همان نطفه خفه شده و کارگردان برای جبران آن مجبور است به فلش‌بک‌هایی روی آورد که دو کاراکتر را در کنار هم و در ارتباط با هم به تصویر می‌کشد.

امتیاز نویسنده به فیلم: ۵ از ۱۰      

منبع خبر

نظر و دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

زنجیره تامین نیازها